گرفتن جای. مکان گرفتن، آنجا که گیرد. جایی که عمل اخذ و گرفتن کند چون هریک از دو دهانۀ انبر و یا گاز انبر از سوی درون. جانب درونی دهانۀ انبر یا گاز که معمولاً آژده است چون رویۀ سوهان: و در جمله احتیاط باید کرد تا پیکان و غیر آن (گاه برآوردن از جراحت) شکسته نشود نخست بباید آزمود با آهستگی بجنبانیدن تا جنبان گردد پس برکشند و آلت برکشیدن انبری باشد که گیرش گاه آن سوهان بود تا آن چیز را بگیرد و سخت دارد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
گرفتن جای. مکان گرفتن، آنجا که گیرد. جایی که عمل اخذ و گرفتن کند چون هریک از دو دهانۀ انبر و یا گاز انبر از سوی درون. جانب درونی دهانۀ انبر یا گاز که معمولاً آژده است چون رویۀ سوهان: و در جمله احتیاط باید کرد تا پیکان و غیر آن (گاه برآوردن از جراحت) شکسته نشود نخست بباید آزمود با آهستگی بجنبانیدن تا جنبان گردد پس برکشند و آلت برکشیدن انبری باشد که گیرش گاه آن سوهان بود تا آن چیز را بگیرد و سخت دارد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
جای گرفتن مکان اخذ و قبض، آنجا که عمل اخذ و گرفتن را انجام دهد مثلا هر یک از دو دهانه انبر یا گاز انبراز سوی داخل: و در جمله احتیاط باید کرد تا پیکان و غیر آن (هنگام بر آوردن از جراحت) شکسته نشود نخست بباید آزمود با آهستگی بجنبانیدن تا جنبان گردد پس برکشند و آلت برکشیدن انبری باشد که گیرش گاه آن سوهان بود تا آن چیز را بگیرد و سخت دارد
جای گرفتن مکان اخذ و قبض، آنجا که عمل اخذ و گرفتن را انجام دهد مثلا هر یک از دو دهانه انبر یا گاز انبراز سوی داخل: و در جمله احتیاط باید کرد تا پیکان و غیر آن (هنگام بر آوردن از جراحت) شکسته نشود نخست بباید آزمود با آهستگی بجنبانیدن تا جنبان گردد پس برکشند و آلت برکشیدن انبری باشد که گیرش گاه آن سوهان بود تا آن چیز را بگیرد و سخت دارد